آنچه باران بدان رسیده و تر کرده باشد، چون کشت باران دیده. میرزا رضی دانش: در پناه چشم تر دانش ز آتش ایمنم نیست از آفت زیانی کشت باران دیده را. قپلان بیگ، رباعی: خون گشته مرا ز هجر یاران دیده زین غم شده چون سیل بهاران دیده گر دست بمن زنند میریزد اشک مانند درختهای باران دیده. (از آنندراج). - گرگ باران دیده، گربزی مجرب و آزموده. گرگ باران دیده صحیح است نه بالان دیده یعنی فرهنگ اشتباه کرده: ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر که گرگینه پوشد بجای حریر. نظامی. رجوع به بالان دیده و گرگ بالان دیده شود
آنچه باران بدان رسیده و تر کرده باشد، چون کشت باران دیده. میرزا رضی دانش: در پناه چشم تر دانش ز آتش ایمنم نیست از آفت زیانی کشت باران دیده را. قپلان بیگ، رباعی: خون گشته مرا ز هجر یاران دیده زین غم شده چون سیل بهاران دیده گر دست بمن زنند میریزد اشک مانند درختهای باران دیده. (از آنندراج). - گرگ باران دیده، گربزی مجرب و آزموده. گرگ باران دیده صحیح است نه بالان دیده یعنی فرهنگ اشتباه کرده: ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر که گرگینه پوشد بجای حریر. نظامی. رجوع به بالان دیده و گرگ بالان دیده شود